مسیر نوآوری در دنیای بیمه
مدیر عامل شرکت نوآفرینی سرآمد
شرکت و مدیری نیست که از اهمیت نوآوری سخن نگوید. دستکم کسی ضرورت وجودش را انکار نمیکند. وقتی دنبال مسیر نوآوری در یک شرکت میگردیم یا فرایندهای منجر به نوآوری در آنها را جستجو میکنیم، فاصله ادعا تا عمل، برایمان معنادار میشود. همینطور وقتی از افراد کلیدی شرکت در لایههای مختلف بپرسیم که نوآوری یعنی چه و در شرکت شما چطور این اتفاق میافتد؟ و در ادامه اگر درخواست کنیم چند مثال از نوآوری در شرکتشان برایمان بیاورند، تصویر واضحتر میشود. همیشه این طور نیست که نوآوری در شرکت، تنها یک ادعا باشد. در بسیاری از موارد، شرکت و مدیرانش نمیدانند باید چه ساز و کاری را پیاده کنند تا نوآوری حاصل شود و از کجا و توسط چه کسانی و با چه برنامهای میتوانند به نوآوری دستیابند.
اگر مدیران شرکت، ذهن سیال داشته باشند و خیالپرداز و گریزان از روزمرگی زندگی کنند، در این صورت، مدام در پی کشف مسئلهها و جاری کردن ایدههای نو در شرکت خود هستند. اگر یادگیری و هوشمندی داشته باشند، با مطالعه و مشورت گرفتن، ابزار و روش و ساختاری را پیاده میکنند که جریان کشف مسئله و اجرای راهحلهای خلاقانه، در شرکت به پدیدهای زنده و مطالبهای مداوم تبدیل شود.
در شرکتهای بیمهای، برای دستیابی به نوآوری، بر دو توصیه اساسی باید تاکید کرد: یکی، کم کردن هر چه بیشتر فاصله با مشتری نهایی و از چشم او دیدن نیاز و محصول بیمهای و دومی، هر چه بیشتر به تصویر کشیدن عدد و رقمها و به زبان نمودار و دادهها صحبت کردن. این دو میتواند موتور کشف مسئله و زایش ایده را در شرکت روشن کند و منجر به ساخته شدن جاده نوآوری در شرکت بیمهای شود. چشم و گوش شرکت رو به بیرون و بازار و مشتری و رو به درون و سازمان و شبکه ارتباطی حرفهای خود، باید باز باز باز باشد تا نوآوری حاصل شود و روشنایی نور آن، پایدار بماند.