کسب موفقیت در دنیای اکوسیستم ها
در حال حاضر آسیا در مرکز نوآوریهای دیجیتالی و تکنولوژیکی قرار دارد که این امر کسب و کارهای متعارف این قاره را با چالشی بزرگ مواجه کرده است. برای مقابله با این چالش اکثر شرکتها به دنبال تحول دیجیتال هستند و بهترین راهحل برای ایجاد این تحول، اتخاذ رویکرد مبتنی بر خلق اکوسیستم است. این رویکرد به معنای همکاری با سازمان های متنوع در صنایع مختلف و ارائه راه حل های دیجیتال مبتنی بر فناوری های نوظهور است.
ویژگی های اکوسیستمها
امروزه شرکت های متعارف علاوه بر روبه رو شدن با چالش نیازهای جدید مشتریان و برآورده سازی این نیازها در سریعترین زمان ممکن، با چالش ظهور شرکت های بزرگ، استارتاپ ها و پلتفرم های دیجیتال و به طور خلاصه با ظهور اقتصاد مشارکتی مواجه هستند. بنابراین این شرکتها تنها زمانی میتوانند موفق عمل کنند که داخل یک اکوسیستم قرارگرفته و از ویژگیهای آن همچون فناوریهای جدید، دسترسی وسیع به دادههای مختلف بازار و شبکه ارتباطات استفاده کنند.
بهدلیل اهمیت تاثیر اکوسیستم در تحول شرکت ها، رهبران شرکتها باید با دقت بیشتری اکوسیستم موردنظر را انتخاب و موقعیت خود را در آن بهصورت شفاف مشخص نمایند. پیشنهاد می شود رهبران شرکت ها در انتخاب اکوسیستم، از رویکرد ترکیبی بالا به پایین (ارزیابی خارجی اکوسیستم با تمرکز بر صنعت) و رویکرد پایین به بالا (ارزیابی داخلی شرکت) استفاده نمایند.
1-رویکرد بالا به پایین (ارزیابی خارجی)؛
اندازه بازار: شامل اندازه فعلی صنایع موجود در اکوسیستم و نرخ نفوذ اقتصاد شبکه ای در اکوسیستم به صورت کلی.
پتانسیل رشد یا همان چشم انداز توسعه: شامل تعداد مشتریان جدید و رشد درآمد.
قابلیت سودآوری: شامل سودآوری صنایع مختلف در اکوسیستم.
استراتژی رقابتی: شامل شناسایی رقبای بومی یا جهانی که فرایند اکوسیستم را شروع کردهاند.
2- رویکرد پایین به بالا (ارزیابی داخلی)؛
وجود پایگاه داده مشتریان و دسترسی به داده های ارزشمند: شرکت ها باید بدانند که کسب داده های مشتری برای موفقیت در اکوسیستم حیاتی است.
ارتباط با کسب و کارهای اصلی و قابلیت های آنها: شرکت باید پتانسیل همکاری با کسب و کارهای اصلی و سازگاری با قابلیت های آنها را در نظر بگیرد.
شرکاء، شرکتهای همکار و شبکه های موجود: یک شرکت با بهره گیری از منابع شرکای خود، شرکتهای همکار و شبکه های موجود می تواند موقعیت بهتری در توسعه اکوسیستم کسب کند.
نقشهای موجود در اکوسیستم: سازنده، هماهنگکننده (ارکستریتور) و شرکتکننده
رهبران شرکتها پس از انتخاب اکوسیستم باید در مورد نقش خود در اکوسیستم تصمیم گیری کنند. این انتخاب به ویژگی های فعلی، اهداف و قابلیتهای شرکتها و نیز میزان ریسک پذیری آنها بستگی دارد.
سازنده
سازندگان، عموماً اکوسیستمی ایجاد می کنند که در آن محصولات و خدمات متنوع و متفاوت با آنچه در بازار موجود است را ارائه دهند. این شرکت ها معمولاً فناوری محور بوده و دادهها و مشتریان خاص خود را دارند.
مثال: شرکت Ping An که به عنوان یک بیمه گر تاسیس شده بود، هیچ گاه خود را منحصر به یک نقش نکرده و در سه مرحله استراتژیک توسعه یافته است. در مرحله اول، این شرکت به محکزنی شرکت های آنلاین و کسب تجربه متناظر پرداخت. در مرحله دوم، قابلیت های فناورانهاش را بهبود داد و شروع به سرمایه گذاری در اکوسیستم کرد. در مرحله۳، استراتژی “تامین مالی و اکوسیستم” را در پیش گرفت و در کسب و کارهای جدیدی در راستای خلق اکوسیستم سرمایه گذاری کرد که به شرح زیر است:
هماهنگکننده (ارکستریتور)
ارکستریتورهای اکوسیستم، شرکت های موجود در یک زنجیره ارزش را با استفاده از فناوریهای تکنولوژیکی و ایجاد شراکت و همکاریهای استراتژیک، بههم متصل میکنند.
مثال: بانک DBS سنگاپور در سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ بر روندهای کلان موجود در آسیا سرمایه گذاری کرد تا به کسب و کار بانکی متنوع با سطح رشد عالی توسعه یابد. این بانک با درک شرایط فعلی و روند آتی، با به کارگیری قابلیت ها و سرمایه های دیجیتال خود و اتصال آنها به شرکای اکوسیستم برای افزایش نرخ اکتساب و مشارکت مشتری، سعی در اثبات خود داشته است. DBS به عنوان یک ارکستریتور به طیف وسیعی از بخش های صنعت شامل خانه سازی، آموزش، و بازار B2B و B2C دسترسی دارد. به این ترتیب، این بانک امیدوار به عمیق تر کردن ارتباط خود با مشتریان و باقی ماندن در رقابت است.
شرکت کننده
شرکت کنندگان در اکوسیستم به ارائه محصولات و خدمات میپردازند و به عنوان یک واسطه در زنجیره ارزش با شرکت های دیگر مشارکت می کنند.
زمانی که رهبران شرکتها نقش خود را در اکوسیستم تعیین کردند، باید مدل کسب و کاری خود را انتخاب نمایند. در یک اکوسیستم شش مدل کسب و کاری که باعث افزایش سودآوری میشود وجود دارد، که چهار مدل باعث بهبود وضعیت بالادستی (مدل موتور اکتساب، مدل پلتفرم، مدل مالکیت کسب و کار چندگانه و مدل کسب درآمد از داده) و دو مدل باعث بهبود وضعیت پایین دستی ( مدل هم افزایی دارایی/منابع و مدل توانمندسازی زیرساخت و قابلیت) میشود. شرکت ها بر اساس قابلیت های خود باید مدلی را که از نظر استراتژیکی متناسب با آنها است را نیز انتخاب کنند.
شکل ۱. چهارمدل کسب و کار اکوسیستم بهبوددهنده وضعیت بالادستی و دو مدل بهبود دهنده وضعیت پایین دستی
بانک ها و شرکت های اینترنتی و سایر بازیگران براساس ویژگی ها و قابلیت های متفاوت خود و با توجه با توجه به الزامات خاص هر مدل، باید مدل متناسب با خود را انتخاب کنند. در شکل ۲ به چارچوب انتخاب مدل کسب و کار مناسب اشاره شده است.
شکل ۲. راهنمای انتخاب مدل کسب و کار مناسب
نویسندگان :
Segupta, HV, Chung, Ji, Ng, Xiao, Koh, Chen
ترجمه و تدوین:
شادان مهران