نقشه راهی برای تحول دیجیتال
آیندهی بیمه، دیجیتال خواهد بود و این یک واقعه قطعی است، که میتواند با سرمایهگذاری در یک “کانال فروش جدید”، “راهاندازی یک اپلیکیشن خدماتی” و یا “اتوماسیونسازی فرآیندها” آغاز شود. بدین منظور، در ادامه اصول راهنمای تحول دیجیتال موفق را بیان خواهیم کرد.
10 اصل راهنمای یک تحول دیجیتال :
تعریف ارزش
برای اینکه یک شرکت، تحول دیجیتال را در مسیر صحیح قرار دهد، باید آن را در مرکز دستور کار خود قرار دهد و اهمیت این امر مهم را درک کند. که این مهم در راستای موارد زیر خواهد بود :
هر تحولی اگر تعهد مدیرعامل و تیم مدیریتی را نداشته باشد، از بین خواهد رفت. در عین حال، وقتی چشمانداز مشخص شود، نتایج از طریق مشارکت روزانه به دست خواهند آمد.
در این راستا اندرو برم، (مدیر ارشد دیجیتال شرکت آویوا) بیان میدارد که :
“حمایت مدیرعامل بهتنهایی کافی نیست. این حمایت باید انگیزهبخش، بلندپروازانه و اغلب ناخوشایند باشد تا موفقیتآمیز باشد»”
برای اینکه دیدگاههای سازمان در سطح درستی تعیین شوند، سرمایهگذاری باید با اهداف مشخص و بلندپروازانهای مرتبط شوند. سه جبهه به تحقق این امر کمک میکند. اولاً بزرگی و اندازه آنچه تکنولوژی دیجیتال میتواند ارائه دهد که در این زمینه الگوبرداری خارجی میتواند کمککننده باشد. دوماً، تعیین اهداف روشن از ابتدا باعث میشود وقتی پیشروی سخت میشود، از عقبگرد جلوگیری شود. سوماً باعث اعمال نظم و انضباط بر فرآیند تصمیمگیری در این خصوص میشود.
تحول دیجیتال احتمالاً به سرمایهگذاری قابلتوجهی نیاز دارد. این سرمایهگذاری ممکن است برای مدتی منجر به سودآوری را فدا کند که باید توجه داشت بدون وجود آن، سودآوری در آینده ممکن نیست.
راهاندازی و شتاب
راهاندازی ابتکار عملها به منظور تغییر آسان میباشد، اما جاری نگهداشتن در زمان افزایش تعداد آنها، کاری دشوار است. نکته مهم آن است که با کدام پروژهها کار را شروع کرده و با تأمین منابع لازم از آنها پشتیبانی نمود. که لازمههای این مهم، راهاندازی یک تیم با پشتکار بالا (اغلب توسط یک مدیر ارشد دیجیتال مدیریت میشود)، در نظر گرفتن ساختار سازمانی و پرورش فرهنگ دیجیتال در سازمان است.
شرکتها برای اینکه حمایت اولیه را به دست آورند، باید با پروژههایی شروع کنند که پتانسیل سودآوری قابلتوجه با ریسک قابلکنترل را داشته باشد. چنین پروژههایی شامل فعالیتهای خدمات مشتری و بازطراحی فرآیندهای مرتبط با خسارات است.
مدیر لایق میتواند تضمین کند که فناوری و مهارتها بهطور مناسب در محل قرارگرفتهاند و در خصوص ترتیب تحول تصمیمگیری و پیشرفت به سمت اهداف را بازبینی کند. برای این منظور میبایست یک متخصص مشهور را استدام نمود تا در جذب متخصصان دیگر کمککننده باشد.
روشی که یک شرکت خود را سازماندهی میکند، کلید یک راهاندازی موفق است. راهاندازی یک واحد دیجیتال مجزای از سازمان، باعث ترویج روشهای جدید کار میشود که برای موفقیت تحول دیجیتال ضروری است، مانند توسعه محصول چابک، یا روشهای تست و یادگیری که باعث تسریع پیشرفت شده و درعینحال تمرکز را بر روی مشتری حفظ میکنند.
پژوهش مک کینزی نشان داده که 46% از مدیران خدمات مالی، احساس میکنند که تغییر رفتار یا فرهنگ بزرگترین چالشی است که در دنبال کردن استراتژیهای دیجیتال با آن مواجه هستند و باید توجه داشت که تغییر میتواند در حوزههایی شروع شود که ریسک کمتری دارند. برای مثال در بازاریابی، با آزمایش کردن پیامها و کانالها بهمنظور پیدا کردن اثربخشترین آنها. در این راستا برخی از پارامترهای مهم در تغییر فرهنگ عبارتند از :
-تمرکز بر نیازهای مشتری بهجای فرآیند و رویه کار
-بازخورد مداوم از مشتری
-آزمایش و یادگیری مداوم
افزایش مقیاس ثابت
شرکتها در پایان دوره 18 ماهه باید پیشرفت خوبی کرده باشند. آنها باید ابتکارات خوبی را اجرا کرده باشند و شروع به اکتساب ارزش کرده باشند. اما درست زمانی که همهچیز تحت کنترل به نظر میرسد هم زمان توجه به انجام کارها در یک مقیاس بزرگتر الزامی است. کلید انجام این کار، اولویتبندی ابتکارات بعدی و ساخت مدلهای عملیاتی جدید است.
اولویتبندی با دیدگاهی برای بازگشت سریع، کلیدی برای تسریع امور است. هرچقدر یک تحول با پیشرفت خود، ارزش بیشتری را به دست آورد، بیشتر میتواند خودکفایی مالی داشته و حمایت بیشتری را به دست آورد. ابتکار عملهایی که به لحاظ استراتژیک مهم هستند، به سرعت باعث برگشت سرمایه میشوند و باعث کاهش پیچیدگی میشوند، باید در اولویت قرار گیرند. این تقریباً همیشه به معنای جستجوی روشهایی برای کم کردن هزینهها است.
به منظور این مهم لازم است که مدیران شرکت، ارزش استراتژیک فناوری اطلاعات را درک کنند. اگر چه در نهایت مهم است به تمامی کارمندان کمک کنیم تا در خصوص روش کار خود بازنگری داشته باشد، چون نتیجه نهایی یک تحول دیجیتال، ایجاد و برقراری یک مدل عملیاتی چابک در سراسر شرکت است.
فرقی ندارد که شرکت در ابتدا چه ساختارهایی را انتخاب کند، در ادامه به مرحلهای خواهد رسید که یک طراحی مجدد بنیادین سازمانی را نیاز دارد. به همین دلیل است که اگر شرکتها میخواهند که تحول دیجیتال موفقیتآمیزی داشته باشند، باید از یک ساختار ماتریس سنتی با مرزهای عملکردی سفت و سخت دوری کنند. آنها به یک ساختار شبکهای نیاز خواهد داشت که حول منبع ارزش سازماندهی شده باشد.
در نهایت باید توجه داشت که تحول دیجیتال بیشتر یک بازنگری اساسی در مدل شرکت است که فناوری دیجیتال، کارگشای این امر است.
نویسندگان :
Tanguy Catlin
JohannesTobias Lorenz
Bob Sternfels
Paul Willmott
تلخیص و ترجمه توسط :
محمد صدیقی گیلانی