راهنمای همکاری اینشورتکها با شرکتهای بیمه (قسمت اول)
ظهور تعداد زیادی اینشورتک که طیف وسیعی از راهکارها و قابلیتهای مختلف را پیشنهاد میدهند فرصتی واقعی برای بیمهگران است تا از طریق همکاری و مشارکت بتوانند نوآوریهایی را در زمینه کاری خود ایجاد کنند. استارتآپها غالباً دارای مشکلاتی در مهارتهای مربوط به بیمه هستند و از همین جاست که شرکتهای بیمه میتوانند با استفاده از مجموعه مهارتها و ذهنیتهای مختلف، رویکردهای جایگزین شده توسط فناوری و دیدگاههای تازه بازارهای هر دو قشر بازار سنتی و مدرن را به دست بگیرند. شبکه نوآفرینی در این نوشتار به صورت دو قسمت مجزا به ارائه راهنمایی جامع برای روند همکاری میان اینشورتکها با شرکتهای بیمه میپردازد.
شرکتهای بیمه میتوانند حجم عظیم دادههایی که در اختیار دارند را در اختیار اینشورتکها قرار دهند، دادههایی که نتیجه آن دسترسی گسترده به اطلاعات مربوط به بازار خواهد بود و به این ترتیب اینشورتکها قادر خواهند بود از فناوری به صورت مناسب استفاده کنند. این در حالی است که تا پیش از آغاز همکاری دسترسی به اطلاعات و دادهها به تنهایی برای استارتآپها سخت و تقریباً غیرممکن بود. دادههایی که شرکتهای بیمه عملاً هیچ استفاده قابل قبولی از آن نداشتند بنابراین استارتآپها میتوانند به عنوان پلی بین رویکردهای قدیم و جدید در صنعت بیمه عمل کنند. در این میان مهم ترین عوامل در موفقیت یک همکاری مستمر میان شرکتهای بیمه و اینشورتکها عبارتند از:
انتساب مدیر سنجش موفقیت
مشارکت اینشورتکها اغلب پیرامون کسب وکار اصلی شرکتهای بیمه است تا از این طریق سریعتر به نتیجه برسند و بهطور مستقلتر از بروکراسی و تشریفات اداری روزانه سازمان دور شوند. برای اطمینان از پایداری و پیشرفت شرکت، بیمهگران لازم است یک نفر را مأمور بررسی و سنجش موفقیت همکاریشان با استارتآپها کنند.
این مدیر، یک مرجع اختصاصی است – این مرجع میتواند یک فرد یا یک تیم باشد – که نقش آن بررسی مشارکت و ردیابی، اندازهگیری و مدیریت روابط با شریک تازه است. معمولاً این فرد یا تیم از تیم نوآوری بیمهگر یا واحد کسبوکارهای دیجیتال میآید و هماهنگی و ارتباط میان ذینفعان داخلی شرکت بیمه و شریک اینشورتکی را کنترل میکند.
مدیر سنجش موفقیت، مسئول درک فرصت کسبوکار، اهداف و ساختار مشارکت و بررسی وضعیت شرکت شریک است. این فرد باید برای اداره روابط، نظارت بر مدیران و بررسی مستندات پروژهها و تسهیل موفقیت نهایی توانایی داشته باشد. از سوی دیگر زمانی که مشخص شود رابطه مؤثر نیست و یا راهکار ارائهشده با هدف تناسب ندارد، میتواند پایان شراکت را اعلام کند.
ایجاد مدل سرمایهگذاری مناسب
شراکتهای مؤثر به تأمین بودجه نیاز دارند، اما این تأمین بودجه باید به روشی سازماندهی شود که حامی و منعکسکننده فرآیند کار باشد. در این راستا، شرکتهای بیمه میتوانند روشی مرحلهای برای بودجهبندی و استقرار بودجه داشته باشند که با روشی که سرمایهگذاران خطرپذیر و سایر سرمایهگذاران از آن استفاده میکنند، مشابه باشد. استفاده از یک روش مرحلهای باعث میشود تا شراکت دو طرف با یک سرمایهگذاری اولیه کوچک شروع شود. در این میان افزایش بودجه با دستیابی به نقاط عطف رشد و توسعه و دستیابی به شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) از پیش تعریفشده مرتبط خواهد بود و در صورت مشاهده معیارها میتوان در مراحل بعدی به آن فکر کرد. استفاده از یک رویکرد مرحلهای در سرمایهگذاری علاوه براینکه تضمین میکند آیا سرمایه بهطور کارآمد و به شیوهای استفاده میشود که از پیشرفت پروژه حمایت کند یا نه، به شرکتهای بیمه این امکان را میدهد که پروژههای ناموفق را خاتمه دهند و باقیمانده سرمایه را حفظ کنند.
تا امروز چندین شرکت بیمه بزرگ در دنیا برای دسترسی به بازار و پیدا کردن شرکای بالقوه، بخش سرمایهگذاری خطرپذیر خود را ایجاد کردهاند که با مطالعه روند فعالیتهای آنها میتوان به موفقیتهای چشمگیر و البته واکنش سریع آنها به هدررفت سرمایه، بیشتر پی برد.
ایجاد محیط نوآوری جداگانه
شرکتهای بیمهای که اقدام به همکاری با اینشورتکها میکنند باید برای اطمینان از کارکرد راهکارهای ساختهشده یک محیط آزمایشی اختصاصی ایجاد کنند. فضاهایی که در آنها تیم میتواند فناوری جدید را در مجموعه دادههای ناشناسی که برای ارزیابی راهکارهای مختلف استفاده میشوند، نصب و آزمایش کند.
یک محیط آزمایش اختصاصی، این امکان را فراهم میکند که ایدههای نوآورانه و خلاق، سریعاً ایجاد و تکرار و آزمایش شوند، بدون اینکه دادهها و عملیات روزمره شرکت بیمه در خطر بیفتد، مساله ای که این روزها دغدغه اصلی بسیاری از شرکتهای بیمه درباره مدرنسازی فناوری و رورند عادی فعالیتهایشان است. شرکتهای بیمه میخواهند بدون این که جنبهی عملی کار خود را قربانی کرده باشند دست به نوآوری بزنند و اینجاست که داشتن محیطی آزمایشی میتواند کارساز باشد.
ایجاد معیارهای معنادار برای مشارکت
شرکتهای بیمه باید در مورد آنچه سعی دارند از طریق یک شراکت کسب کنند، مطلع باشند و معیارهای مناسبی را که برای ردیابی نه تنها پیشرفت، بلکه ارزش راهکار مشارکت در کسبوکار نیز لازم دارند، شناسایی کنند. معیارهای احتمالی عبارتند از: رشد در بازارهای موجود یا جدید، بازخورد تجربه مشتری، تعامل کارکنان، کاهش خسارتها و بهرهوری عملیاتی. در این راستا مهم است که معیارها از نظر استراتژی کسبوکار بیمهگر معنیدار باشند و یک معیار را فقط به این خاطر که قابل دستیابی است، انتخاب نکنند.
داشتن طرح و برنامه برای مقیاسگذاری راهکار
شرکتهای بیمه پیشرو، یک روند از پیش تعریفشده واضح دارند که پروژهها را از مرحله طراحی تا رسیدن به یک کسب وکار گستردهتر در آن محک میزنند. آنها تعیین میکنند که راهکارها چطور از طریق خط تولید حرکت خواهند کرد، چه سرمایهگذاریهایی توسط چه کسانی انجام خواهد شد، کدام یک از طرفین مالک کدام مسئولیت¬هاست، چه معیارهایی استفاده خواهند شد، نقاط تصمیمگیری کجا هستند و غیره. ایجاد یک روند مقیاسبندی کاملاً مشخص از آغاز مشارکت تضمین میکند که شراکت با درکی متقابل از پیشرفت عمل میکند و در نهایت به نتیجه مطلوبی هم میرسد.
بیشتر بخوانید:
راهنمای همکاری اینشورتکها با شرکتهای بیمه (قسمت دوم)