راهنمای همکاری اینشورتکها با شرکتهای بیمه (قسمت دوم)
این روزها برخی شرکتهای بیمه سیاست سرمایهگذاری در اینشورتکها را انتخاب کردهاند و با تاسیس شرکتهای سرمایهگذاری خاص خود به نحوی بازوی تولید محصولات نوین بیمهای شده اند. اما در این میان عده زیادی هنوز سیاست همکاری و مشارکت را ترجیح میدهند و بر این باور هستند که با مدل مشارکت میتوان سریعتر و راحتتر به ارتقای تجربه مشتریان رسید. در این راستا لازم است که شرکتهای بیمه در رویارویی با اینشورتکها و استارتآپها به نکات خاصی توجه داشته باشند، نکاتی که میتواند شرکتهای بیمه را در مسیر تغییر نگرش بسیار سنتی شان یاری کند و مسیر حرکت درست در روند همکاری و مشارکت با اینشورتکها را به آنها نشان دهد. شبکه نوآفرینی پلنت در این نوشتار به بررسی مهم ترین اقدامات شرکت های بیمه در زمان شروع همکاری با اینشورتکها و مشارکت با آنها می پردازد.
درک و مدیریت انتظارات
بیمهگران و شرکای فناورشان، دنیا را به روشهای نسبتاً متفاوتی میبینند و همچنین کسب وکار را در راههای مختلفی انجام میدهند. کارآفرینان سرسخت و بزرگ، مخصوصاً شرکتهای بیمه بر اصل حفظ و اجرای مدلهای کسب و کار عملیاتی و اثباتشده بنا شده اند. هدف از طراحی آنها، انجام کارهایی است که با کمترین ریسک و به شیوهای بسیار کارآمد انجام میشود. ساختارها و رویههایی که این شرکتها برای کنترل تعاملات خود با شرکای خارجی استفاده میکنند، معمولاً بر این باور استوار است که طرف مقابل نیز به همان شیوهای که آنها کار میکنند، عمل میکند.
اما اینشورتکها و شرکتهای فناور کوچک و چابک، به شیوهای ساختار یافتهاند که مدلهای کسبوکار و عملیاتی قابل اجرا را با سرعت پیدا کنند و پرورش دهند. آنها عملکرد هر چه را که به کار بیاید دوبرابر میکنند و آنچه را که به نظرشان کارآمد نیست با سرعتی باورنکردنی کنار می¬گذارند. اینشورتکها برای دستیابی به یک حرکت به طور مداوم روبه جلو، بسیار سریع تصمیم میگیرند.
در این میان عجیب نیست که شرکتهای بیمه و استارتآپها، اغلب جنبههای اساسی مشارکت خود، یعنی سرمایهگذاری، نتایج، ریسک، ارزیابی و موارد دیگر را از چشم¬اندازهای متفاوت میبینند که این مسئله می-تواند علاوه بر این که از یک طرف کیفیت پویایی را برای روابط کاری به ارمغان بیاورد، میتواند از طرف دیگر منجر به اصطکاک نیز شود و در نهایت نتایجی ضعیف به وجود بیاورد.
شرکت های بیمه باید با برنامهریزی دقیق و آگاهانه در مورد اینکه چگونه با اینشورتکها و سایر شرکای فناوری وارد کار شوند، از این ریسک اجتناب کنند. این ساختار، بیمهگران را قادر میکند تا با روش یک اینشورتک و سرعت کارکرد آن سازگار شوند و درعین حال به استارتآپ های بیمه ای نیز کمک می¬کند تا واقعیتهای کار با یک سازمان بزرگتر را درک کنند.
بیشتر بخوانید:
راهنمای همکاری اینشورتکها با شرکتهای بیمه (قسمت اول)
شناخت نیازها و هدایت همکاری مطابق با آن
یکی از بزرگترین عوامل تعیینکننده موفقیت یک مشارکت این است که آیا این شراکت، یک نیاز کسب-وکاری مشخص و مورد کاربرد را حل میکند یا خیر. غالباً بیمهگران اینشورتکها و استارتآپهارا می پذیرند بدون اینکه ارزیابی کنند آیا راهکارهای پیشنهادی این شرکتها، با نیازهای بیمهگر متناسب است یا خیر. این امر باعث میشود بیمه¬گران سعی کنند راهحلها و راهکارهای اینشورتک ها را در کسبوکار خودشان بگنجانند، حتی اگر آن راهکار هیچ گونه مسئله یا نیاز مبرمی را حل نکند. و می دانید دست آخر چه اتفاقی میافتد؟ یک شکست بزرگ برای هر دو طرف!
شرکتهای بیمه هنگام بررسی شراکت با اینشورتکها باید نیازها را رهبری کنند و به آنها توجه ویژهای داشته باشند. یک بیمهگر، تنها با درک و اولویتبندی مسائل و مشکلات سازمان میتواند شریک مناسب و درست را پیدا کند. شریکی که بتواند راهکاری را که سازمان به آن نیاز دارد پیدا کند و ارائه دهد و بتواند این راهکار را با کسب¬وکار ترکیب کند.
شرکتهایی که این کار را بهخوبی انجام میدهند، اغلب به واسطه تیمها یا زیرساختهایی اختصاصی که مسئول یافتن راهحلهایی برای مسائل در حال ظهور سازمان هستند، توانایی نوآوری کاملتری دارند. این گروهها، بهطور منظم با تیمهای رهبری در سرتاسر سازمان مصاحبه میکنند تا در صدر مسائل فعلی و یا مسائل در حال ظهور باقی بمانند و تعیین کنند کدام مسائل یا فرصتها، تناسب خوبی برای نوآوری ارگانیک (داخلی) دارند و کدام یک از طریق مشارکت و سرمایهگذاری، با نوآوری غیرارگانیک بهترین تناسب را خواهند داشت. این گروهها میتوانند به این مسئله نیز کمک کنند که کدام نوع مشارکت موردنیاز است؛ این که آیا به جای یک یکپارچگی کامل، یک تشکیلات چابکتر حول قابلیتهای خاص یا نوعی رابطه مشاوره ممکن است موردنیاز باشد.
گرفتن تأیید مدیران همه واحدها
مدیران ارشد هر شرکت بیمهای قبل از شروع مشارکت باید در سراسر سازمان با ذینفعان وارد گفتگو و همکاری شوند تا به این اطمینان برسند که در سراسر سازمان برای پذیرش مشوقها و مسئولیتها طی عقد مشارکت اعتماد و اطمینان وجود دارد. به دست آوردن اعتماد و اقبال عمومی مدیران ارشد شرکت معمولاً اولین مرحله است، اما اعتمادسازی و در میان گذاشتن مراتب مشارکت پیش رو با مدیرانی که واحد کسبوکاریشان ممکن است در راهکار مشارکت تأثیر داشته باشد، مانند بخش پرداخت خسارت، عقد قرارداد یا توزیع، نیز حائز اهمیت است. همچنین اطمینان بخشیدن به کسانی که یا از شروع مشارکت یا در حین ساختن راهکار در آن درگیر هستند مانند بخش¬های اداری، حقوقی، یا فناوری اطلاعات (IT) نیز برای شناسایی مسائل بالقوه – قبل از اینکه تبدیل به مانع شوند- مهم است. با توجه به اینکه راهحلها و راهکارها اغلب باید به فناوری قدیمی¬تر شرکت بیمه متصل شوند، گرفتن تایید از جانب مدیران ارشد اطلاعات یا مدیران ارشد فناوری اهمیتی ویژه دارد.
کاهش پیچیدگی فرآیندهای اجرایی
شرکتهای بیمه و سایر سازمان¬های بزرگ معمولاً مراحل اداری طولانی، دشوار و با جزئیات فراوان دارند. این روندهای دشوار میتوانند توقعات عظیمی از یک اینشورتک یا استارتآپ کوچک بهوجود بیاورند طوری که این استارتآپ، زمان یا منابع موجود برای برآوردن آنها را نداشته باشد. این خود می¬تواند منجر به اصطکاک میان دو طرف شود.
برخی از شرکت های بیمه نوآور و خلاق، این چالش را با ایجاد «تیمهای اجرایی سریع» حل میکنند. این تیمها از فرآیندهای ساده، فرمهای الگویی و نظرسنجیهای فنی و حقوقی سریعتر استفاده می¬کنند تا به شرکا در کمترین زمان ممکن نظر تأییدی را برسانند و باعث شوند کار مشارکت هر چه سریعتر آغاز شود.
پیدا کردن شرکای مناسب
تا چند وقت پیش پیدا کردن استارتآپهای فناوری که گزارههای ارزش خوب یا فناوریهای قانعکنندهای ارائه دهند، برای بیمهگران دشوار بود. امروز برای این شرکتها، نظارت بر انتخابهای خود و ایجاد ارتباط، سادهتر است چرا که بازار از نظر اندازه و تکامل به میزان قابل توجهی رشد کرده است.
در این میان لازم است تا شرکتهای بیمه به طور مداوم بر بازار نظارت داشته باشند و با حضور در کنفرانس-ها، ایجاد روابط با سرمایهگذاران خطرپذیر و شتابدهندهها و کار با کسانی که اطلاعات و بینش خاصی ارائه میدهند، با شرکای بالقوه خود ارتباط بگیرند. این امر به بیمهگران کمک خواهد کرد تا راهکارهای موجود در بازار را درک کنند و به روندهای مربوط به محصولات، مدلهای کسبوکار، فناوریهای درحال ظهور و موارد دیگر توجه داشته باشند.
وقتی یک شرکت بیمه یک شریک بالقوه را شناسایی میکند که میتواند یک نیاز کسبوکار مشخص را حل کند، آن وقت تعیین این مسئله اهمیت دارد که آیا تناسب خوبی میان سازمانها وجود دارد یا خیر. در این راستا سؤالاتی که باید پرسیده شود عبارتند از:
آیا این استارتآپ برای شراکت با یک شرکت بیمه بزرگ ساخته شده است؟ آیا آنها پیش از این با شرکتهای بیمه دیگر کار کردهاند؟
آیا از ساختار، مدیریت، امنیت و منابع لازم برای عملکرد موفق برخوردار هستند؟
سرمایهگذاران آنها چه کسانی هستند و چه مقدار این سرمایه را افزایش دادهاند؟ آیا این احتمال وجود دارد که در 6 الی 12 ماه آینده نیز در شراکت با این کسبوکار بمانند؟
آیا مایل هستند پیشنهاد خود را برای برآورده کردن نیازهای شرکت بیمه تنظیم کنند؟
مدل کسبوکار آنها چیست؟ اگر مقیاس مشارکت افزایش پیدا کند، آیا هزینهها قابل کنترل خواهند بود؟
آیا از توانایی فنی برای همکاری با این شرکت (مثلاً از طریق فضای ابری، API (رابط برنامهنویسی کاربردی)) برخوردار هستند؟
پاسخ به این سؤالات و سؤالاتی دیگر، میتواند به شرکت های بیمه کمک کند تا تصمیم بگیرند آیا مشارکت را بپذیرند یا نه و چگونه این شراکت را آغاز کنند.