خرید استارتآپ ممنوع!
طی سالهای گذشته استارتآپها در عرصههای مختلف رشد و توسعه قابل توجهی داشتهاند. فینتک، اینشورتک، رگتک، اتوتک، ادتک و… همه واژههای تازهای هستند که وارد لغتنامه کسب و کارهای گوناگون شده و همراه با خود معنا و مفهوم تازهای را به هر عرصه وارد کردهاند. در واقع آنچه امروز استارتآپها را به فعالیت و حضور مستمر در صنایع مختلف واداشته میل و رغبتی جهانی به مقوله نوآوری است که در این میان صنعت بیمه نیز با وجود همه محدودیتها و مقاومتها تن به پذیرش نوآوری و استارتآپهای نوظهور آن داده است. اما سؤال اصلی این است که آیا خرید یک استارتآپ با همه قابلیتهایش مسیر مستقیم رسیدن به نوآوری است؟
در سه سال گذشته بالغ بر 80 میلیاد دلار سرمایه به اکوسیستم استارتآپهای دنیا تزریق شده است چرا که به باور بسیاری از شرکتها نادیده گرفتن استارتآپها در دنیای رقابتزده امروز اشتباهی بس بزرگ است. در حال حاضر نزدیک به 4000 استارتآپ در گستره دنیا در عرصههای مختلف مشغول فعالیت هستند که البته برای ادامه فعالیت و حضور در اکوسیستم نوپای خود درگیر مسائل مختلفی با شتابدهندهها و مراکز رشد هستند. با این حال تعداد زیادی از شرکتها در زمینههایی ماننند خدمات مالی، بیمه، خرده فروشی و گردشگری و سلامت در حال بررسی همکاری با استارتآپها هستند و بسیاری دیگر هنوز نمیدانند که باید با استارتآپها چطور به تعامل برسند. این مسئله در صنعت بیمه یکی از چالشهای پراهمیت است. به باور بیشتر اهالی بیمه استارتآپها، آورندگان نوآوری در کل سیستم سازمان هستند؛ باوری اشتباه که در نهایت منجر به دستاوردی نادرست و مغایر با توقعات سازمان میشود.
نوآوری خرید استارتآپ نیست!
مهمترین سؤال این است که شرکتهای بیمه چطور میتوانند استارتآپها را به نحوی سازنده و مفید وارد اکوسیستم خودشان کنند. تعدادی از شرکتهای بیمه خرید یک استارتآپ را راه حل نهایی استفاده از ایدههای آنها و ورودشان به اکوسیستم بیمه میدانند و عدهای دیگر برای بهره گرفتن از استارتآپها راههای دیگری را پیش روی خود قرار دادهاند و به جای خرید انحصار کامل یک استارتآپ به روشهای جایگزین بهره گیری از آن میاندیشند.
درست است که خرید یک استارتآپ حرکتی موفق و شایسته به نظر میرسد اما مساله مهم این است که نمیتواند ضامن موفقیت سازمان باشد. شرکتهای بیمه میتوانند استارتآپها را بخرند اما نه به منظور نوآوری! شرکتها باید اول خودشان دست به نوآوری بزنند. می دانید مسئله در برداشت اولیه شرکتهای بیمه از معنای استارتآپهاست. مسئله این است که استارتآپها میتوانند به عنوان یک پل به رفع شکافهای موجود در فضای نوآورانه شرکتهای بیمه اقدام کنند و نمیتوانند چالشهای اصلی نوآوری در شرکتها را حل کنند. چرا که حل کردن چالشهای اساسی نیاز به ایجاد فرهنگ نوآوری در شرکت دارد و این کار یک استارتآپ نوپا نیست!
امروز بسیاری از سازمانها و شرکتهای بزرگ بیمه با مسئله نوآوری دست و پنجه نرم میکنند. اگر استارتآپی از راه برسد که بتواند نوآوری کند، تیمهای سازمانی را به حرکت وادارد و ارزشهایی باورنکردنی ارائه دهد آن وقت دیگر چرا شرکتهای بزرگ بیمه و مالی در سرتاسر دنیا این قدر با مسئله نوآوری درگیر هستند؟ می دانید، موضوع داشتن یا نداشتن استارتآپ نیست. مشکل رویکردهای سنتی و تاکتیکی شرکتهای بیمه است. بسیاری از مدیران شرکتهای بیمه میزان موفقیت نوآوری در سازمان را با معیارهای مالی اندازه گیری میکنند. خب نتیجه هم مشخص است. وقتی اقدامات نوآورانه ابتدایی به نتایج سریع با بازدهی مالی مورد نظر بزرگان شرکتهای بیمه نرسد، به حتم استارتآپی که خریداری شده است زیر سؤال میرود. در حالی که مشکل متر و سانتی متری بوده است که مدیران و ذینفعان سازمان در دست داشتند نه ایدهها و ابزارهای نوآورانه استارتآپ!
نوآوری سخت است!
نوآوری نیازمند تعهد، چابکی، پشتکار، فرهنگ مشارکت، کار سخت و تیمهای هدفمند و با اشتیاق است. نوآوری عمدتاً بعد از شکستها و ناکامیهای متداوم و یادگیریهای پس از آن بارز میشود. هیچ شرکتی در جهان وجود ندارد که بدون حداقل یک بار ناکامی توانسته باشد نوآوری برهم زنندهای را ارائه داده باشد. 90 درصد استارتآپها شکست میخورند فقط و فقط به این دلیل که نوآوری کار سختی است و راهی نیست که بتوان یک شبه آن را طی کرد.
معضل بیشتر شرکتهای بیمه امروز در عرصه نوآوری این است که همگی از شکست نفرت دارند. شرایط کلان اقتصادی و رقابت بازار همه را مجبور به پذیرش ورود به فضای نوآورانه کرده است بدون این که قبل از آن فرهنگ نوآوری به آنها یاد داده باشد. پس بهتر است که شرکتهای بیمه قبل از اقدام به هر ابتکار نوآورانهای – که در بسیاری از موارد خرید انحصار یک استارتآپ و محصول خروجی آن است- به فرهنگ سازی و شناخت اهداف نوآوری بپردازند.
خودتان یک استارتآپ باشید
به زعم بسیاری از کارشناسان رشد انفجارگونه استارتآپها در سالهای اخیر حبابی است که به زودی میشکند برای همین لازم است که شرکتهای بیمه برای استفاده از راهکارهای نوآورانه آنها به دنبال مسیری امن و بی خطر باشند، یک نوع رابطه همزیستی سازنده با اکوسیستمهای استارتآپی.
بهترین استراتژی شراکت برای همزیستی است. در حالی که بسیاری اینشورتک ها در محیط کسب و کار مستقل خود فعالیت دارند میتوانند وارد هسته اصلی تجارت صنایع دیگر هم شوند. صنعت بیمه و مالی نظیر بانکداری و … طی چند سال اخیر شاهد همکاریهای مؤثر با استارتآپهای مستقل بودهاند که باید گفت این شکل از مشارکت- همکاری و شراکت- بازده بسیار مفیدتری در مقایسه با موارد خرید کامل استارتآپ داشته است. استارتآپهایی نظیر مونزو، اتم، تاندم در انگلستان و کلارنا در سوئد از مواردی هستند که توانستهاند با شکلی از مشارکت در عرصه جهانی موفق باشند. لیمونید و اسکار در نیویورک، ژونگآن در چین و آکو در هندوستان از نمونههای موفق انشورتک هایی هستند که در همکاری با صنعت بیمه به شهرت جهانی رسیدند.
به زودی شرکتهای بیمه به استارتآپها به عنوان بخشی از کسب و کار خود نگاه میکنند. به زودی بزرگان بیمه میفهمند که راه رسیدن به نوآوری خرید استارتآپ حاضر و آماده نیست بلکه تبدیل شدن به یک استارتآپ است. شرکتها باید تفکر استارتآپی داشته باشند. چیزی که فقط با پیاده کردن فرهنگ نوآوری قابل دستیابی است. پس به جای سرمایه گذاریهای کلان روی استارتآپها ابتدا به فکر سرمایه گذاری روی روندی باشید که نوآوری را به تک تک عناصر سازمانتان یاد بدهد و بعد به سراغ ایدهپردازی استارتآپها بروید! نوآوری چیزی نیست که بتوان آن را با توان مالی بیشتر در رقابت با دیگران به دست آورد. نوآوری نه قابل خریدن است نه تقلب و رونویسی. نوآوری باید خرید برداشت دیگران نیست، دانهای است که باید خودتان در زمین بکارید!